رحمان کریمی
بریز
بریز
بریز از جام اشرفی و بکوب
بکوب در و دربان و به درگاه نشین ظلمت را .
فقیه شنیعت پناه دیو و دد تبار
اریکه زده است از ترس خود
فراز خون و جان و روزان پرشکنج میهنم .
بریز
بریز و بکوب
این برج و بارو وکوتوالانش ، مرده گان شرور.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
0 نظرات:
ارسال یک نظر