۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

یک قاتل در « خانه ملل ! » چه می خواهد ؟

یـک قــاتـــل در « خــانــه مـلل !! » چــه می خواهد ؟

رحمان کریمی

آنجا اگر خانه ملل است

یک جنایتکار تروریست پرور

در آن چه می خواهد ؟

عجب حکایتی ست

عجب زمانه یی ست

عجب عدالتی ست .

دیوار برلین که فروریخت

گفتم :

بدانگونه نشد

بل بدینگونه شود .

یاران من !

ما ، قربانیان همیشه ایم

هم درآن آیین و هم دراین آیین

ما عاشقان صلح و آزادی

ما شیفتگان کمی عدالتیم .

پیاله یی دیگر

از صفای جوشان یاران من بریز

تا برخروشم و برآشوبم

برنظمی که راستان را به اسارت می گیرد

برزیگران زندگی را از خرمی های هستی می تاراند

تا دروگران مرگ را بی دغدغه خاطری

در خانهٌ ملل

پذیرا گردد .

کبوتران صلح و آزادی را بال وپر می چیند

تا کرکسان ،

برخوان مردارخواری شان

گرسنه نمانند .

اگر نظم ، چنین است

برای این شاعر سرگردان شرقی

تبعیدگاه ایلغاران مغول ، خوش تر.

من اولین و آخرین شاعر مزاحم تبعیدی نیستم

هنوز

صدای « امه سه زر » و « فرانتس فانون » ها

از خیابان های خیلی دموکرات غرب

به گوش می رسد .

چه مضحکه ٌ تماشایی

چه دنیای دل و دلبری و دل آرایی

آی عاشقان جهان ، آزادگان !

اینجا که من ایستاده ام با یاران

خانه شمایان است

یا

خطابه گاه قاتل ترین قاتلان دروغگوی جهان

او

با کلان سرمایه یی سرقتی از میهن من درجیب

و بمب اتم در دست

از تابلوهای عبور ممنوع تا فرازترین خانهٌ شما

می گذرد .

زیر سایه سار گشاده دست سرمایه نشسته اید

و

کمانه کردن کلمات این شاعرشرقی را نمی بینید

که برجگرگاه تاریخ تان خواهد نشست

مگر به فردایی .

یاران من

هنوز

دغدغهٌ پر مشغلهٌ جلادان تروریست

همانا ماییم .

هنوز

ما مهمترینیم

اگر نبودیم

قیمت سرهای ما

چنین

گران نبود .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed