۱۳۹۳ خرداد ۹, جمعه

روانشناختی خیانت مبتنی بر زیر ساخت فردی و تأثیرات اجتماعی و تاریخی (3)

                                                                 رحمان کریمی

دیر یا زود رژیم چونان میوه یی گندیده و متعفن
از درخت تناور حیات اجتماعی ـ تاریخی ایران،
بخاک خواهد افتاد اما نباید خوشباور بود که از پی
سرنگونی؛ بدان زودی ها بنیادگرایی تهدیدآمیز هم
به سرعت از صفحه جهان اسلام محو شود.
امروزه جهان اسلام که درگیر انواع بنیادگرایی های
خطرناک است، همچون مسیحیت در قرون وسطا
نیاز به یک رنسانس و اندیشه و نگرش متحول نو
دارد. تا زیربنای آلوده به خرافات و جعلیات و تعصبات
کور تغییر نکند، خطر همچنان خفته یا بیدار در کمین
است. سازمان پرافتخار و تلاشگر مجاهدین خلق حامل
این رسالت تغییر دهنده بنیادی دیدگاهی ست. این مهم
که جهانی را مدنظر دارد، البته از افق های کوتاه دید
ظاهربینان مدعی بسی بدور است.
 
مجموعهٌ ژنتیکی که همان مجموعه وراثتی ست، بدین معنا نیست که تمامی علایم و صفات ژنتیکی منتقل شده از پدر و مادر است. در پروسه زمانی و نسلی گاه صفاتی اعم از ظاهر فیزیکی و یا باطنی و اخلاقی از اجداد و پیشینیان ، منتقل و حاصل می شود. گاه در یک خانواده رنگ مو یا چشم در یک فرزند نه به پدر و مادر می خورد و نه به خواهران و برادران دیگر. در قدیم که امکانات علمی و پزشکی و از جمله D N A  نبود بر سر اینکه چرا موی این فرزند بور در آمده چه مصیبت ها برای زن بیچاره ایجاد می شد. طلاق و طلاق کشی ساده ترین و بی خطرترین وسیله نجات از شک مرد می بود. حال آنکه فرزند مو بور نه از خیانت مادر که از دو سه نسل پیش از خود، به ارث برده بوده. نگارنده اگر به چنین نکاتی پرداخته است نه از سر فضل فروشی ست که رشته اش در تخصص او نیست و نه تفنن قلمزنی به هر دلیل. این ها را می گویم زیرا مقدمات بسیار لازمی برای درک موقعیت دشوار نقش رهبری و نیز واقف شدن بر اهمیت و ضرورت انقلاب درون سازمانی مجاهدین خلق. اخیرا دانشمندان موفق شده اند از روی زنجیره ژنتیکی ، شرایط جغرافیایی فرد را شناسایی کنند. یعنی جغرافیای اقلیمی تأثیر مستقیم دارد روی ژن البته در یک روند طولانی زمانی. وقتی موقعیت مکان و آب و هوا چنین تأثیری دارد، آیا تاریخ بدون نقش و اثر است؟ مسلما نه. و اتفاقا تأثیرات تاریخی بسیار بیشتر و مؤثرتر از جغرافیایی ست. سلسله ادواری تاریخ همچون میراثی به نسل ها منتقل می شود. تاریخ که فقط شرح حوادث و آدم ها نیست. تاریخ مجموعه عظیم، وسیع و فراگیر آموزش ها و آموخته ها ست که می توان آن را به فرهنگ و اخلاق خلاصه کرد. ملت و مملکتی که طی قرن ها و دوران ها جولانگاه تاخت و تاز و انواع تعدیات و تجاوزات و قدر قدرتی های مستبدان زورمند ستمگر و بی رحم بوده است، طبیعی ست که صفاتی چون ترس، محافظه کاری، تقیه، خود محوری و از جمع گریزی، عقده ها و خودخواهی های خرج همگنان کردن، دروغ، جعل، گنده گویی های فاقد عمل و .... در خود و به توارث داشته باشد . این میراث زشت تحمیلی فقط ویژه عوام الناس نمی باشد که بل بیشتر دامن تحصیلکردگان و روشنفکران را می گیرد. این صفات و آثار فرهنگی و اخلاقی را که می توان رسوبات ارتجاعی نامید، یکی از بزرگترین مشکلات سر راه امر رهبری و جنبش آزادیخواهانه است که متأسفانه کمتر بدان توجه شده و بل نادیده هم گرفته شده است. این صفات یک منبع سرشار و غنی و قابل استفاده دیکتاتوری حاکم است. با استفاده از این صفات است که

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

دو شعر: خطابهٌ فریاد و باغ گل انار


             
                                                                      رحمان کریمی
                     
          خطابهٌ فریاد

صدای زخم باغ شنو

در صدای تیشهٌ باد


دهان هر دریچه ز وحشت

اگر چه بسته شده ست

دهان کوچک شعرت

خطابهٌ فریاد .

                باغ گل انار
چون به خواب خاکستر

اندر شدم

باغ گل انار بودم

و تمامت معنی باستانی آتش

در غبار به خاک خفته زمین .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

روانشناختی خیانت مبتنی بر زیر ساخت فردی و تأثیرات اجتماعی و تاریخی ( 2 )

                                                                    رحمان کریمی

خائنان زیرساخت خراب،
یکی بعد از دیگری به بی شرمی تمام و بی سابقه
 و اخیرا به تلبیس و ریا ، اظهار ستمدیدگی و
مظلوم نمایی ملاوار، سر از معادن و ذخایر
فاضلاب وزارتی برمی آورند . بوی گند اینان
به مشام خودشان نمی رسد و اگر برسد،
پندارند زیادی بر وجود مبارک خویشتن؛
عطر افشانی فرموده اند!.

 
در نوشتار (1) با عنوان فوق، اشاره شد به نقش زیر ساخت فرد در تمامی مناسبات اجتماعی او؛ خاصه در صحنه دشوار مبارزات سیاسی. این زیرساخت که در حقیقت مجموعه ژنتیک فرد را شامل می شود، امروزه یک امر مسلم علمی ست و غیرقابل انکار (اين بدان معنا نيست كه انسان گرفتار جبر لاينحلي است و هيچ عاملي براي بهسازي آن در عرصه حيات اجتماعي آن وجود ندارد. ما در نوشتارهاي آينده كه به دفاع از انقلاب درون سازماني مجاهدين خلق مي پردازيم نشان خواهيم داد كه تأثيرات ژنتيكي ميتواند تحت سيطره و تصحيح انساني قرار بگيرد). سنگ بنای تربیت اولیه به صورت پوشش یا ردیفی روی زیرساخت قرار می گیرد. عوامل متعدد اکتسابی بعدی که در روند سال های عمر حاصل و تأثیرگذار و تأثیرپذیر می گردد، همواره در ضمیر و شعور آگاه فرد؛ به بیداری تحت کنترل ارادی وارد عرصه اجتماعی می شود. بنابراین شخص می تواند به اتکای دریافت های آگاهانه خود از آن اکتسابات اجتماعی، خصلت ها و تمایلات نهفته ژنتیکی را از دید انظار عمومی نه تنها پنهان که خلاف آن نیز شخصیت سازی و نقش آفرینی فریبکارانه کند تا بدانجا که شخصیت بازیگر و کاذب بر خودش هم مشتبه و باورانده شود. بدین دلیل، فشرده و به اشاره به این بحث پرداخته ام که می خواهم بی تعارف و بی قصد خوشامد و مداهنه، هم از اصالت و صمیمیت رهبر مقاومت ایران دفاع کنم و هم دلیل و ضرورت انقلاب درون سازمانی مجاهدین خلق را تبیین نمایم.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۱, یکشنبه

روانشناختی خیانت مبتنی بر زیرساخت فردی و تأثیرات اجتماعی و تاریخی ( 1 )

                                                         رحمان کریمی



کلمه « خیانت » که مصدر است ( خیانت کردن ) در فرهنگ لغت به معنی : دغلی ، نادرستی ، ناراستی ، بی وفایی و نقض عهد و پیمان شکنی آمده است . ملاحظه می کنید که معنی خیانت بطور عام ، دامنه یی وسیع در شئون و مناسبات فردی و اجتماعی داراست . با یک دوست به نادرستی و ریا رفتار کردن خیانت است. به راستی دوست واقعی نبودن و به اغفال تظاهر زیاد به دوست بودن ، خیانت است. با دوست یا آشنایی بر سر امری پیمان بستن و بعد پیمان شکستن ، خیانت است. میزان و وسعت و حجم و شمار این نوع خیانت ها بستگی به بسی علت ها دارد که در این نوشتار مختصر آن را حاصل مجموعه شرایط حاکم بر جامعه خودی و جهانی و نیز زیرساخت یا نِهاد ژنتیکی و تربیتی و عوامل اکتسابی ، می دانیم . هر اندازه که بی عدالتی و فاصله طبقاتی و تضییقات مسلم حقوقی و شئونی انسانی زیادتر باشد ، آن صفات ناروا نیز بیشتر و متداول تر می شود تا آنجا که حتا به صورت امری عادی درآید و حساسیت ها را برنیانگیزاند. 

  اما در سیاست و عمدتا مبارزه تشکل آمیز سیاسی ، خیانت مفهومی اخص و فجیع تر و پیچیده تر و گمراه کننده تر پیدا می کند. مبارزه سیاسی در تشکیلات ، یک بیان کلی ست که نمی تواند حامل تمامی انواع و مصادیق و اشکال باشد. برای یک تشکیلات مفروض سیاسی و طبعا مبارزان آن ، شرایط زمان و مکان و نوع حاکمیت حاکم بر آن از جمله موارد مورد بررسی و تحلیل و داوری ست . مثلا حزب توده

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۳, شنبه

دو شعر میهنی

                                                                   رحمان کریمی
با جوهرهٌ زهر
به باغ عاشقان شهرآشوب ما
میا !
آنجا،
هزار هزار
گل گوهران میهنم
برشاخه های پرواز
غزل خوان نشسته اند.


           ــ 2 ــ
چگونه تـُندر صدا را
در برکه های خاموش سربر بالین خویش
در انفجار پرواز، رها کنم؟
که صدای هر روزهٌ مرگ هم
با تازیانه ها و دشنام ها
پیچیده در بادهای سیاه مسموم
بیدارشان نمی کند.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed