۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

عجا یب الحکا یا ت و حقیقت الروایا ت ( 12 )



رحمان کریمی



ــ 71 ــ

پیرزنی می رفت و با صدای بلند می گفت :
ــ من ساعتی پیش ، خدا را دیدم .
عابران می پنداشتند که از سختی ایام اورا حواسی نمانده است .
رهگذری رند ، پرسیدش :
ــ خدای را به کجا دیدی ؟
گفت :
ــ دیدمش که آرام ، با لبخنده یی برلب برسر دار رفت و خاموش با من بسی سخن ها گفت .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

وحشت از سرنگوني ، درد بي درمان رژيم

رحمان کريمي


آيا اين يک پيروزي بزرگ براي مقاومت سرفراز ايران نيست که گله وحوش حاکم بر ايران را
چنان آسيمه کرده است که زير قطب شمال هم ، قرار و آرام ندارد ؟


نشانه بارز تثبيت و امنيت خاطر مستبدان حاکم را در کاهش نيروهاي امنيتي و سرکوبگر و نهراسيدن از اپوزيسيون خود مي توان ديد. به نسبتي که رژيم ديکتاتوري، اپوزيسيون واقعي را در عرصه ملي و بين المللي مورد تعقيب و تهديد و تفتيش قرار مي دهد؛ مي توان عدم ثبات و شکنندگي آن را فهم و ارزيابي کرد.

گزارش سالانه پليس امنيتي سوئد (آوريل 2009 ) حاوي نکات قابل ملاحظه يي ست که اصل مذکور را تأييد مي کند. در بخشي از اين گزارش، چنين آمده است: «آنها ( يعني رژيم و عواملش ) هرگونه مخالفت عليه خود را يک تهديد مستقيم برعليه امنيت ملي ، ثبات داخلي و کنترل دستگاه حکومتي مي دانند و امکانات بسياري را چه درداخل کشور و چه درخارج از مرزهاي کشور براي متوقف کردن صداهاي مخالف رژيم و فعاليتهاي اپوزيسيون صرف مي کنند...» و در همين زمينه گزارش مي گويد: «در خارج از مرزها دستگاه اطلاعاتي و امنيتي سعي مي کند تا انتقادات ومخالفين را کنترل و يا خنثي کند» .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

عجا یب الحکا یا ت و حقیقت الروایا ت ( 11 )


رحمان کریمی


ــ 65 ــ


برادری از کوچکتر برادرخود پرسید :

ــ حالا که دیپلم خیابان مترکن گرفتی ، می خواهی چه کنی ؟

ــ می خواهم به سپاه بروم .

برادر گفت :

ــ ای اپورتونیست !

داد زد :

ــ مامان ! دارد به زبان منافقین و کفار فحش می دهد .

برادر بزرگ مادررا متذکر شد که :

ــ دروغ می گوید . من دارم به زبان اسپرانتو با او حرف می زنم .

داوطلب کسوت سپاه جوش آورد که :

ــ مامان ! به جان امام راحل همین الآن باز یک فحش بدتر بهم داد .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه

فـرّاشان و بچه فـرّاشان


رحمان کریمی


يا مـکن با فيلبانان دوســتي

يا بناکن خانه يي درخورد فيل
سعدي



نه گنداب را مي توان آب وجاروب وفرش کرد ونه دريا را با پوزهٌ کثيف پارس کنندگان ، آلوده .
وقتي از گردن کلفت هاي درصحنه کاري برنمي آيد ، کوچولوهاي حاشيه نشين بدنبال چيستند ؟
مبارزان و روشنفکران ضد استبداد درحساس ترين پيچ آزمون تاريخي قرار دارند ، قبولي يا رفوزگي
آنان بستگي به عملکرد شرافتمندانه ومنصفانه شان دارد.
رحمان کريمي


تاريخ ايران براين گفتار بزرگمرد جهانگرد تجربه اندوز يعني سعدي با بسي مصاديق و معاني يحتمل تکرار شده ، گواهي مي دهد . وقتي تاريخ مي گوييم ، عمدتاً تاريخ سياسي – اجتماعي مد نظر است . و به طبع تاريخ تمدن ايران در مجموع و خاصه درقلمرو انديشه و فلسفه و هنرو ادبيات ، منابع بسيار غني و سرشاري براي مطالعه و ارزيابي مي باشد . بطور کلي تاريخ حيات اجتماعي بشر ، کارنامه تضاد و تقابل است ؛ هم با عوامل جوي وطبيعي و هم با عوامل اجتماعي . انسان در سير تکاملي خود همواره از تضاد و تقابل گذشته است تا سامان يابي تفاهم آميز جمعي را حاصل کند . اگر جزاين بود ، بشر نمي بايست چند کيلومتر فراتراز عصرحجر گام بردارد . بنابه درک ، بنابه تجربه هاي نابرابري و بي عدالتي و استيلا جويي هاي مستبدان محيل بي رحم بوده است که به ويژه انسان معاصر مسلح به ابزار و اراده کسب آزادي و حراست از آن شده است . اگر در جامعه يي ، روشنفکران وظيفه و تعهد خود را درقبال ملت از دست بنهند و آن را باري به هرجهت برگزارکنند نمي توان ازتوده تحت ستم و سرکوب دايم انتظاري بيش از ظرفيت موجود آنان داشت .


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed