۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

نعره زنان سیلاب شوید

یک بیت پرسشی و یک شعر

برای کارگران ، زحمتکشان ، دانشجویان ، جوانان و ستمدیدگان در اسارت اوباشان و رجاله های نظام فاشیستی دینی

*** ظالمان اندر شمارند یا مظلومان پرشمار ؟ ترس و تسلیم می کند هر ظالمی را چیره تر

نعـــره زنان ســیلا ب شـــوید ، اشــرف شـــعار شــوید !

رحمان کریمی

ای زحمتکشان تهیدست میهنم

اگربه چیزی می ارزیدم

خود را برای شما ، درشهرهای ثروتمند جهان

به حرّاج می گذاشتم ،

همچنانکه برگزیدگان جن و جادو

درسرزمین تو ، هستی تورا

به تاراج نهاده اند .

ای گرسنگان به اعماق افتادهٌ میهنم

ــ آن سرزمین آفتاب سرخ و زر سیاه ــ

وقتی دربرابر نان های به صد کرشمه اینجا می ایستم

دلم می خواهد فریادکنان

پای گندمزاران و آسیاب های غنی جهان بچرخم

تا گرم و تازه ترین نان را برای شما

شاطری کنم .

ای کودکان درآرزوی یک عروسک

اگرم بهایی بود

چونان پیرعروسکی دلقک

پشت ویترین های رنگین غرب می نشستم

تا مگر به تفنن و تفریح

کودکی مرا باز خـَرَد .

ای دختران و پسران پشت درهای بستهٌ عشق ، منتظر

اگرم جوانی بود

به کوهستان ها ، فرهاد می شدم

به بیابان ها ، مجنون

عاشقان کامیاب جهان را با ناله وفریادهایم

برآن قلعه جن و جادو می شوراندم

تا درها باز و عشق ، آزاد شود .

آه

ای زنان و مردان همیشه سرگردان

عموجلیل ، شهربانو ، مریم جان

بابای صفدر ، ننه ی اصغر ، کاکای حیدر

آی بچه های آن محلهٌ آشنا :

ژاله ، شبنم ، شعله

ایرج ، بهمن ، آرش

دردتان به جان این دردمند

شفاخانه شما در کجای جهان است ، درکجا ؟

آنجا ، درهمان کوچه ها وخیابان های ممنوع

بغض های فروخورده را فریاد کنید

فریاد کنید وبا تهیدستانتان ، با گرسنگانتان ، با عاشقان و شوریدگانتان

بپاخیزید !

دیگر فریب کوتوالان پیررنگ دغلکار

و طبیبان دروغین همکاسه با مرگ وننگ را مخورید .

شادمانا ، شاد !

دیوارهای قلعه جن وجادو پوسیده است

و شما دریک صبح سرخ رستاخیز

نعره زنان سیلاب شوید

نعره زنان ، اشرف شعار .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات: