۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

عجا یب الحکایات و حقیقت الروایات (6 )


رحمان کریمی


ــ 38 ــ



مادری ، پریشان حال ودلشکسته به دفتر اولین روزنامه یی که سرراهش بود ، به شکایت رفت :

ــ دخترم دوروز پیدایش نبود ، امروز درصیغه خانه یافتمش . سردبیر ریشو گل ازگلش شکفت و شاد و خندان گفت :

ــ تبارک الله ! خدای را سپاس که دخترت اهل است وراه از چاه تمیز می دهد . زیر چراغ برق خیابان ها و پارک ها به انتظار ایستادن یا به دبی و پاکستان صادرشدن بهتراست یا دریک دفتر شرعی به کار حلال پرداختن ؟

فردای آن روز ، آن نشریه اپوزیسیون داخلی درستون اتفاقات قابل توجه ، نوشت : « دختری منحرف ، سرانجام به حقانیت نظام الاهی – فقاهتی واقف و بعد از توبه درمحضر روحانی مسئول در دفتر یک صیغه خانه ، به شغل شرعی مشغول گردید .



ادامه مطلب


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات: