ــ 38 ــ
مادری ، پریشان حال ودلشکسته به دفتر اولین روزنامه یی که سرراهش بود ، به شکایت رفت :
ــ دخترم دوروز پیدایش نبود ، امروز درصیغه خانه یافتمش . سردبیر ریشو گل ازگلش شکفت و شاد و خندان گفت :
ــ تبارک الله ! خدای را سپاس که دخترت اهل است وراه از چاه تمیز می دهد . زیر چراغ برق خیابان ها و پارک ها به انتظار ایستادن یا به دبی و پاکستان صادرشدن بهتراست یا دریک دفتر شرعی به کار حلال پرداختن ؟
فردای آن روز ، آن نشریه اپوزیسیون داخلی درستون اتفاقات قابل توجه ، نوشت : « دختری منحرف ، سرانجام به حقانیت نظام الاهی – فقاهتی واقف و بعد از توبه درمحضر روحانی مسئول در دفتر یک صیغه خانه ، به شغل شرعی مشغول گردید .
0 نظرات:
ارسال یک نظر