 رحمان      كريمي
رحمان      كريمي
بي هيچ ترديد قهرمانشهر اشرف درخشان ترين و پوياترين شاخص      غرورآفرين تجمع متحد ايماني و هدفمند بشري است در عصر پراکندگي و      سردرگمي و وارفتگيهايي که هماره با تأسف شاهد آن هستيم. اگر به      جهان راه گم کرده امروز نگاه کنيم که مجموعه شرايط و پتانسيل حياتي      همراه با عظيم ترين عوامل خنثي و بي هويت کننده توان اجتماعي انسان      به ويژه درک و فهم و به کارگيري انرژي اعتراضي او عليه نارواييها،      به ارزش حضور ساليان رزمندگان ارتش آزاديبخش در حساسترين منطقه      تاراجي جهان مي توانيم پي ببريم. حقانيت تشکيل ارتش آزاديبخش ملي      ايران و بقا و تبلور پايا و پوينده آن در قهرمانشهر اشرف ـ آن هم      در ميان هجوم توفاني سم و تيغ و توطئه و جيغهاي ارتجاعي ـ از      برخورد رژيم توسعه طلب فاشيستي ملايان و دست نشاندهها و نمک      پرورده هاي آنان در عراق و ديگر نقاط جهان مي توان فهم کرد. اشرف      بي سلاح، اشرف سرودها و آوازهاي رهايي، اشرف هنر و ادبيات و فن و      صنعت، اشرف سخنوران و قلم به دستان، اشرفي که با جان و هستي تمام      عيار خود بي دريغ و منت عمر را به پاي ملک و ملتش گذاشته است و اگر      شعر مي گويد با جان و خون و قلب و عصب و صداقت مي گويد؛ کجاي يک      رژيم مدعي تثبيت و حمايت مردمي را مي تواند بيازارد؟ جز آن که خلاف      ادعا باشد. آنان که ديد و شناخت و حوصله تاريخي ندارند نمي توانند      ضرورتها را به معني واقعي درک و هضم کنند. آن که گيرم مشغله سياسي      هم داشته باشد متراژش به طول عمر و حوصله خود مي باشد نمي تواند      بفهمد که مثلاً پنجاه سال براي تاريخ و درازناي بي پايان زمان،      لمحه يي بيش نيست. پيست دو و حرکت يک انسان پيشرو محدودهيي به وسعت      تاريخ دارد و نه روزمرگي. اگر جز اين بود تاريخ سازان سرفراز تاريخ      بشري از متهمين رديف اول بودند و مي شد بابک خرمدين را از پايگاه      پرارج تاريخي اش به زيرکشيد و محاکمه کرد.













 
