۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه

کبوتر صلح


شعر زیر درسال ۱۳۸۲ سروده و چاپ شده است
تکرار آن به مناسبت جو عمومی سیاسی خالی از  ضرورت نیست..
                             رحمان کریمی


کبـــوتر  صـــلح !      

کبوتر صلح
از بام  دروغ   ، برنمی خیـزد
و بر بام های  رسوا ، نمی نشیند .
کبوتر صلح
نامه رسان هیچ صیـّادی نمی شود
و شاخهً گران زیتون را
ارزانی برزیگران مرگ نمی کند .



از خونین شهر قفس ها
که درها را براهلی ناشدگان بسته اند
و برسطح سطح آسمان بغض کرده اش
قفل ها زده اند
پرنده ای اگر بیاید ، خونین بال و شکسته پر می آید .

در نخجیرگاهی که من می شناسم ازدیرگاه
پاداش مرغی که برمنقارش غمنامهً همگنان باشد
تیرباران تهمت و تعقیب هاست .
برکبوتری دانه نمی ریزند که ازپی اش دامی نباشد . 

چه شیرین ا ست عبادت برآستانی
که بت های فروریخته را به شاخهً زیتونی
دعا کند !
چندان غریب نیست رفیقان به روزگار ما
اگرمرغان خانگی هم می توانند ، فاصله های معکوس را
بی غبارشرمی بربال ،پرواز کنند . 

من مگسانی را می شناسم
که با گرانترین عطرهای  جهان ، جز مزبله
مأوایی دیگر نمی شناسند .
ومن ، کبوترانی را می شناسم که خونین بال و پر آوا
آفاق را بی هدیهً زیتونی
 پرواز کرده اند . 

آری
کبوتران سرزمین  من
باید عقابان باشند ، تا بتوانند
صلح را  ، هدیه آورند .
کبوتران صلح  به زینت
برجعبه های خاتم
نمی نشینند .
                                  آبان  ۸۲

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات: