۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

علی صارمی قهرمان شهید مجاهد خلق هم رفت ، مگر به روزی خوش غیرتان سکاندار جهان هم از رو بروند

علی صارمی قهرمان شهید مجاهد خلق هم رفت ، مگر به روزی خوش غیرتان سکاندار جهان هم

از رو بروند

درکتاب مقدس بخش عهد عتیق ( تورات ) آمده است که : « و خدا انسان آفرید ، کلمه آفرید » . البته این آفریدگار شیطان هم با کلمات و اعمال پیش از انسان آفریده بود و بدین دلیل بود که تاریخ حیات بشری ، عرصه نبرد همه جانبه این دو ضد شد . نبرد اهورامزدا با اهریمن ، نبرد انسان راستین متکامل با شیطان ، نبرد عدالت با بی عدالتی ، نبرد آزادی با استبداد ، نبرد مبارزان راه حق با ناحق و جمیع مدافعان و جیره خواران و تسلیم طلبان و تئوری بافان آن . نکته قابل ملاحظه اینکه کلمات مورد استفاده این دوسپاه متخاصم بوده و هست . واژگان مثل هوا برای حق طلبان و حق کشان قابل تنفس و استفاده است . به ویژه دراین زمانه که مبارزه با ابزار کلمات بدون عمل و بـُرد حرکتی ، کارایی نخواهد داشت . مستبدان مدعی آزادی و آزادیخواهی و حق طلبی و حق به جانبی هستند و آزادیخواهان و مبارزان راستین ضد استبداد هم که همین می گویند . اگر فقط پای گفتن و مصرف کلمات باشد میان این دو متضاد حد و مرزی برای تمیز و تشخیص باقی نمی ماند . عمل هست که می تواند ادعا را توضیح و توجیه کرده و به اثبات برساند . باید بی تعارف ومجامله گفت انسان امروز به ویژه واز جمله ملت ما از حرف و حرف و حرف خسته و بیزار شده اند . دیگر نه شاعران دم مسیحایی دارند ونه نویسندگان و گویندگان . درعرصه سیاسی به عمل ونوع عمل و میزان آن نگاه می کنند . مجاهدین خلق ایران اکنون از پی سال های متمادی سمپاشی و قلب حقایق اوباش فاشیست های حاکم و حامیان ریز و درشت خودی و غیرخودی ، چنان از کوره گدازان عمل و ایثار وایستادگی سرافراز قد برافراشته اند که روز به روز پایگاه مستحکم تر مردمی پیدا می کنند . مجاهدین و مبارزان جان برکف ایران قربانی های بسیار درراه رهایی مردم داده اند . سال های قتل عام همراه با سکوت جهانی و بی خبری مردم ، آنان را نه تنها دلسرد و نومید نکرد که به استواری و عزم و جزم شان نیز افزود . قهرمان شهید اخیر علی صارمی یادگار وجلوه زنده یی از مجاهدانی بود که از پی بیست و چهارسال اسارت استبداد تا آخرین نفس ایستاد و به ایستادن خواند و خطاب به مردم خود گفت که مقاومت ایران به همراهی و کمک شما نیازمند است . علی صارمی در سن شصت ودو سالگی درچنگال خونریز مخوف ترین استبداد تاریخ بشری ، تجسم زنده امید به فردای پیروزی اهورا بر اهریمن بود . پیش از آنکه حلقه طناب برگردن مردانه اش بیاندازند ، اوپشت مرگ را با شجاعت وهیبت و قدرت ایمانی و انسانی خود به خاک آورده بود . کسی که درنبرد رهایی بخش از مرگ نهراسد از چه کس ممکن است بترسد ؟ از هیچکس . اگر ترسی باشد از احتمال ضعف و زبونی نشان دادن است ، تسلیم دشمن شدن است . او معلم بود اما بعنوان شاگرد بس ممتاز کلاس آزمون تاریخی به تاریخ پیوست . روانش شاد و نامش جاودان باد .

فرشته و رحمان کریمی

29 دسامبر 2010

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات: