عبور تلخ طنز از
خون انبار خرابه های حلب
                                                                            
رحمان کریمی 
آه 
ای کودکان آرام خفته 
در آغوش بی شیر مادران 
از گهوارهٌ دخمه ها و آوارها 
که آواز صلح طلبان 
چونان نعره های مغرور پلنگان 
بر نعش آسان شکار شدگان 
آفاق مرگ و جنگ را در نوردیده 
تا خانه ملل 
از خواب ابدی زمستانی تان برخیزید 
و سجده کنید بر بخشندگان روزگار سخت . 
آه 
ای دلبند دُردانه های جهان صلح !
بر جاده های ناگزیر چراها 
چرا گریه می کنید ؟ 
نکند در ضیافت پرکرامت خدایان 
از بمب های اناری و هندوانه یی 
از گلوله های شکلاتی و آب نبات های چوبی حوزوی 
از پرخوری ها ، دل پیچه گرفته اید . 
آه 
ای عزیز عزیزان 
در دخمه ها و آوارها و جاده های صلح 
تیزاب اشک هایتان که می شکند 
هر سنگ صبوری را که نمی فهمد این جهان را 
گوش دهید به میزها و دیدارها و میکرفن ها 
که چه سان بر اشک بیهوده شما 
اشک تمساح می ریزند . 
حقا که اشک تمساح حتا در ساحل مرده 
کاری تر و دلخراش تر از اشک شما و حلب . 
آه 
کوچولوهای سرگردان خوشبختی 
بزرگان تان با سخت ترین پیکارها 
پیش غول های مهربان ، کوچک 
دیگر تمام جهان پر از بزرگان است 
که این پیر نمی داند به جای شما 
چگونه سپاس کند اسد و خامنه یی را 
پوتین و اوباما را 
و اروپا را حتما . 
آه 
ای بچه های به خاک و خون و مرگ آلوده ! 
قدر اینهمه رحمت و نعمت و عنایت را بدانید 
نا شکری مکنید که عین گناه است 
شاید که فردا ، چنین گسترده سفرهٌ رنگینی را 
ارزانی شما نکنند. 
پدران و مادران قدرشناستان نیک می دانند 
که کفران نعمت ، بزرگ گناهی ست 
نابخشودنی . 
آه 
ای کوچولوهای هنوز دین و آیین ناشناخته !
پناه برید با بزرگانتان به پوزش 
به درگاه پرفتوت خداوندان زر و زور مهربان 
و جبران کنید به حرمت صلح آنان 
گناهانتان را . 
آه 
ای کودکان چپلوی حلب ! 
رخساره و اندام امروزین شما 
رنگین و پر زخم 
از باغ های پربار نمرودیان است 
سجده برآرید بر کبوترانی که 
با میوه های تیر 
بر خاک منقلب بابل خفته اند . 
آه 
ای کوچولوها ، سربازان بی سلاح ! 
تکیه کنید بر تفنگ ها و شانه های مصمم 
پدران و برادرانتان 
که شمایان شهید شاهدان زنده 
فردایید .  
                      19
دسامبر 2016  








 
