چگونه آرام بمانم ، چگونه خاموش 
روشنای خروشان حس و عاطفه 
هلهلهٌ دریا وار این دل آتش گرفته 
صدای شما ، صدای بلند نجیب شما 
و آنهمه بادبان های برافراشته در توفان 
به سوی ساحل فردا 
پیوسته مرا 
به سرزمین مأ لوف و معبودی می خواند 
که دیرسالی ست به زندان مشئوم ترین تقدیر ناباور 
نشسته است .










 
