وزارت ننگین در درماندگی ، با طرحی احمقانه ؛ به خادم خود تیر خلاص زد
رحمان کریمی
هر رژیم دیکتاتوری به نسبت شرایط خود و
اپوزیسیون ، سیاست مقابله و تعرض را برنامه ریزی می کند . اینکه خود تا چه اندازه
استحکام دارد و با اقبال مردم روبروست و اپوزیسیون در چه حد از توان سیاسی و
ایدئولوژیکی ، پایداری و مقاومت می نماید. هیچ رژیم دیکتاتوری برای یک اپوزیسیون
ضعیف و ناتوان از مبارزه جدی ، نمی آید سرمایه گذاری های سنگین و وقت و انرژی
فرسای ؛ بنماید.
نظام پوسیده و متزلزل و بحران زده ملا –
پاسدار حاکم گرفتار موقعیت استثنائی ست . از حیث اجتماعی به شدت مورد نفرت اقشار و
طبقات زحمتکش جامعه تحت ستم ایران است . بحران اقتصادی ، سیاسی و بین المللی و
تقابل روبتزاید جناح ها ؛ تهدیدی جدی و ویرانگر است. از سوی دیگر رژیم با
اپوزیسیونی روبرو و در مقابله است که طی هجوم های وحشیانه به او از زمان خمینی
دجال روزگار تا به امروز با آنکه تلفات و لطمات کمر شکن دیده ، از پای در نیامده است
. برعکس ، هر زمان تواناتر و گسترده تر و محبوب تر هم صحنه ملی و هم منطقه یی و هم
جهانی را در اشغال نفوذ و پیام های درخشان انسانی و آزادیخواهانه خود گرفته است .
و بی هیچ تردید به اثبات رسانده است که نه فقط یک تشکل ظاهری اپوزیسیون بل آلترناتیو
بی چون و چرای رژیم اوباش فاشیستی حاکم است . این همان نقطه و گرهگاه ترس و وحشت و
بغض و کین جنون آمیز سردمداران رژیم است . مگر جز مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت
و ارتش بی سلاح آزادیبخش ، دیگرانی در صحنه نیستند که تهدیدی برای رژیم باشند ؟
عملا می بینیم که حد اکثر تلاش رژیم برای طیف های دیگر ، نفوذ در آنها و عضوگیری
کردن میان آنهاست .
رژیم درمانده بعد از سال ها یورش های نظامی
هوایی و زمینی همراه با توطئه های سنگین و استفاده از تمامی امکانات دیپلوماسی
بیرون از قاعده و استاندارد های بین المللی ، به خوبی دریافته است که نابودی این
آلترناتیو ممکن نیست . بنابراین از طریق وزارت بدنام و جاسوس پرور اطلاعات و دیگر
ارگان ها و بلندگوهای اطلاعاتی و تبلیغاتی ، دل سوخته اش را بدین خوش کرده است که
بلکه با جنگ سنگین و وسیع و بی سابقه تبلیغاتی خود ، سازمان پرافتخار مجاهدین خلق
و شورای ملی مقاومت ایران را بی اعتبار و
بی ارزش کند. این امر نیاز به خدمتگزارانی بیرون از چهره های درون نظام دارد تا
بتواند توسط این عناصر خائن و خود فروخته به اهداف شوم و ضد ملی خود برسد .
تجربه احزاب و سازمان ها و جنبش های رهایی بخش
جهان در جوامع استبداد زده نشان داده است که هر اندازه عمر مبارزاتی طولانی تر و
سخت تر می شود ، به ارقام خائنان نیز اضافه می گردد . کسی که بیرون می زند اگر از
فطرت انسانی برخوردار نباشد ، کینه او به جنبش حتا از دشمن اصلی هم بیشتر می شود.
او به نوعی به پوچی و بی هدفی مطلق می رسد. غرایز خودخواهی در او به اوج اعلا می
رسد . در مطرح شدن و کسب شهرت ، نام و ننگ برایش یکی می گردد. فحشم بده بلکه مطرح
شوم !! البته خیانت هم حد و اندازه یی دارد هر چند که خائنان ، مصداق یکدیگرند و
وجه مشترکی دارند. نهایت بعضی می خواهند در خیانت ، ژنرال و مارشال چهار ستاره !
شوند. یعنی مصداق مصداقان شود. اینجاست که حضرتش با رهنمود و طرح بس احمقانه
فرمانده اش چنان دسته گلی به آب می دهد که خود او را آب می برد. او که تا کنون در
پندار خام خویش ، نبوغ خود را در بوق می دید و همواره می خواست خیانتش را پشت درخت
حنظل حاشا و انتقاد پنهان کند ، به یکباره با طرح جدید وزارت بدنام ؛ ماهیتش برای
هر ذی شعور ایرانی که ریگی در کفش ندارد عریان و آفتابی می شود. شک و تردیدها و
شاید و بلکه ها از میان می رود و مأموریت آنقدر قد می افرازد که با کله به زمین می
خورد. و سوزش تیر خلاص را در شقیقه آرام و بی رگ خود احساس می کند.
نگارنده به ماوقع این طرح وزارت بدنام بنام
مصاحبه با یک ساواکی جنایتکار نپرداختم زیرا اعضای محترم شورای ملی مقاومت و دیگر
یاران هوادار به طرز مقنعی پرداخته اند که آخرین آن از عضو برجسته شورا و سخنگوی
سازمان چریک های فدایی خلق پایدار آقای مهدی سامع بود که مستدل و منطقی و عینی
ماهیت و اهداف احمقانه و ول معطل مصاحبه کننده و مصاحبه شونده که اینک هردو از یک
آخور می خورند را به خوبی برملا کرد. کلا اینگونه تشبثات مذبوحانه رژیم و وزارت
بدنامش حکایت از بحران زدگی خودشان و ترس
و وحشت بی درمان از مقاومت سرفراز ایران زمین است و لاغیر .
0 نظرات:
ارسال یک نظر