۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

نقـدی متعهــدانه بر مقاله « بهار عربی و اثر پروانه یی »


نقــدی متعهــدانه بر مقاله « بهار عربی و اثر پروانه یی »




نامه سرگشاده به مسئول سایت متعهد « آفتابکاران »






دوست عزیز حسین جان توتونچیان



از دوست نازنین و نیک سرشت و وفادار به مقاومت سرفراز ایران پرویز مصباحی نوشته یی روی سایت آمده با عنوان « بهار عربی واثر پروانه یی » که نمی توان در شرایط حاد و حساس کنونی ، ازآن گذشت و گفت : اینهم روی هزاران نوشته که در روز رقم می خورد . پرویزجان که مخلص قریب پانزده شانزده سال است که افتخار دوستی و مؤانست و مکالمت با او دارم ، تحت تأثیر مطالعه نظریه یک هواشناس و فیزیکدان آمریکایی ؛ مهمترین قانونمندی های سیاسی و اجتماعی بدان با اطمینان تطبیق و تعمیم و به دیگران تحویل داده است . ازآنجا که نوشته روی سایت آمده یعنی درمعرض دید و مطالعه عده یی دیگر خود را ناگزیر به ادای توضیحاتی ضروری می بینم وگرنه به راحتی می توانستم نظریاتم را با خود او درمیان بگذارم . گفتارم را عمومی کرده ام زیرا بیش ازهمه نسل جوان ایرانی آنهم درخارج کشور مد نظر دارم . اینترنت که دنیایی ست بزرگتراز دنیایی که ما درآن زیست می کنیم ، چنان اذهان را به خود مشغول داشته است که دیگر به ندرت سراغ کتاب و کتابفروشی و کتابخانه می رویم . نوشته یی که می تواند روی ذهنیت افراد اثر بگذارد نباید بدون بررسی از آن گذشت . ازآنجا که نه وضع مزاجی ام ایجاب می کند ونه حال وحوصله ، نکات را فهرست وار بیان می کنم :


1 ــ چه خوشآیند یا ناخوشآیند باید قبول کنیم که مشکلات سیاسی تنها محدود به حاکمیت دیکتاتورها و اعمال نفوذ سیاست های خارجی نیست . دقت شود که می گویم « تنها محدود » وگرنه آن دوعامل ، اصلی و پایه یی هستند و غیرقابل انکار . خصوصیات ما مردم هم دراین میان نقش عمده یی دارد که متأسفانه آن را مثل یک امرغیرقابل توجه ، جدی نگرفته و نمی گیریم . کلاً ما ملل مشرق زمین ایده آلیسم و ملل مغرب زمین به شدت رئالیست بوده و هستند . ایده آلیسم عیب وعلت نیست اگر که مارا از واقعیت ها غافل نکند و بنا به ایده ال شخصی خود به واقعیت ها ناخنک نزند . اگر فقط شناور ایده ال ها باشیم و ازآنجا به ساحل واقعیت ها نگاه کنیم ، بی برو وبرگرد دید ما تمامی واقعیت را نمی تواند آنچنان که هست ؛ ببیند .


2 ــ چنین است که بخش قابل ملاحظه یی از مردم ما ومردمان شبه ما ، ظاهربین وگوشی هستند . این یک ضرب المثل هست که می گوید : « فلانی عقلش در چشمش هست » . اجزا ، تشکیل کـُل یعنی کلیت برآمده از اجزا می باشد . متأسفانه درخیلی موارد ما برمبنای یکی دو جزء ، حکم به کلیّت می دهیم . این است که درعرصه سیاست و مبارزات سیاسی با سابقه صدسال آزادیخواهی ، هنوز درهزاره سوم میلادی گرفتار رژیم اوباش فاشیستی حاکم برایران هستیم ، این است که هر ازگرد راه رسیده یی یا فردی با پیشینه معین می تواند بخشی نه تنها از مردم عامی بل روشنفکران ما را هم فریبکارانه به خود مشغول بدارد .


3 ــ ما که سی ودو سال پیش بهار انقلاب را با خمینی دجال تجربه کردیم ، جا دارد که دربرابر حوادث با تأمل و ژرف وهمه جانبه نگری برخورد کرده و شتابزده با سرعت دستخوش اوضاع نشویم . تا این حد که ما « بهارعربی ، بهار عربی » می کنیم ، روشنفکران جوامع عربی از ابتدا نگفتند که هیچ بلکه شک هم کردند .


4 ــ حدود پانزده سال پیش آقای « ادوارد لورنتس » هواشناس و ریاضیدان آمریکایی نظریه « اثر پروانه یی » را مطرح کرد که به زودی فروکش کرد و در محافل جدی علمی آن را به منزله فانتزی درعلم تلقی کردند . دانشمند آمریکایی به طور تمثیلی پروانه را بکارگرفته بود . برای چه ؟ برای تفهیم این مسئله که هرکلیتی چه درعلم و چه درعلوم نظری واز جمله علم سیاست ، ازیک سلسله یا مجموعه ریز ودرشت اجزا بوجود می آید . او می خواست بگوید که مثلاً در اوضاع و شرایط جوی بسیار عوامل ذی مدخل هستند از سیگاری که بنده دود می کنم تا دودکش سربرآسمان برداشته کارخانه ها ، از دود وگاز اتومبیل تا باد وگاز مخرجی آدم و حیوان در وضع آب وهوا وجو زمین مؤثرند . حالا مخلص غیرمتخصص نمی توانم بیایم گاز صادره از یک گاورا در زمینه مسایل سیاسی و اجتماعی و انقلابی ملاک قرار دهم . « اثر پروانه یی » خالی از حقیقت نیست . بال زدن پروانه ها تا پرندگان کوچک و بزرگ ایجاد امواج هوا می کند که البته نظریه یی تازه نیست .


5 ــ دوستمان پرویز با آشنا شدن با نظریه « اثر پروانه یی » متأسفانه نقش یک تئوریسین سیاسی هم بعهده گرفته که مطلقاً نه درست است ونه جایز و بایسته . دانشمند آمریکایی صرفاً به عنوان یک تمثیل ظریف شاعرانه و بکارگیری یک جزء کوچک می گوید که اثربال زدن پروانه ها مثلاً در مکزیک می تواند موجب توفان در تگزاس آمریکا شود ! پرویزجان براین قیاس خوب هضم نشده می فرماید که : خودسوزی یک دستفروش تهیدست تونسی باعث انقلاب نه تنها در تونس که بل چند جامعه دیگر عربی می شود !! . درست مثل قطعات دومینو که یکی که افتاد بقیه هم پشت سرآن برای افتادن به خط می شوند . ایشان درضمن تئوری انقلاب را هم با نظریه « اثر پروانه یی » آن دانشمند به بایگانی تاریخ می سپارد و می گوید که نظریه « شرایط ذهنی و عینی » کهنه شده یعنی آن مرحوم را کفن ودفن کنیم و برویم به دنبال اثرپروانه یی ! . اشتباه دوستمان از اینجا ناشی شده است که تصورکرده « شرایط ذهنی و عینی » یعنی انقلاب یا ندایی برای انقلاب . شرایط ذهنی و عینی هزار چند وچون دارد چه در زمینه ملی و اقلیمی و چه شرایط و تأثیرات بین المللی . مضافاً برآنکه قدرتمداران جهان یعنی امپریالیست ها می توانند با بودن زمینه ذهنی و عینی ، مسیر حرکت را منحرف و تحت خواست خود درآورند . سال 57 خودمان نقطه عطفی ست که هنوز می توان حول آن مطالعه و بررسی کرد .


6 ــ « بهار عربی » ! که شروع شد مخلص به شهادت فرشته و منسوبانم و نیز چند دوست اهل بحث و نظر که از هواداران جدی مقاومت هستند ، آن را نه تنها جدی نگرفتم بل ترس هم مرا برداشت . عقیده و نظرآزاد است اما تأسف می گویم که بوی کبابی به مشامم نمی خورد . در ابتدا این سئوال برایم مطرح شد که آیا واقعاً استعمارگران حامی انقلاب ملت هایی چون ما شده اند ؟ آیا از تشکیل ارتش آزادیبخش ملی خوششان می آید ؟ اگر معجزه یی رخ داده و تغییری در ذائقه ایجاد شده ، پس چرا آمریکا هنوز سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران را در لیست نگهداشته است ؟ چرا اشرفیان قهرمان ما مورد غضب قرار دارند و این عزیزان را درمعرض قتل عام خامنه یی – مالکی قرارداده اند ؟ آیا رژیم ملا – پاسدار حاکم قابلیت تغییر مسالمت آمیز و گام به گام دارد اما دیکتاتورهای متعارفی مثل بن علی ، مبارک و قذافی فاقد این استعدادند ؟ اعمال و مفاسد و جنایات این بنیادگرایان توسعه طلب کجا و اعمال آن مغضوبان کجا ؟ چگونه است که ایران زمین با داشتن جنبش مقاومت و انبوه پرشماری از دیگر مبارزان راستین راه آزادی ، با داشتن سوابق طولانی مبارزاتی باید یتیم و بی پناه بماند ولی در تونس و .... که در قیاس با ایران سابقه چندانی ندارند ، جملگی بسیج می شوند حتا با بکارگیری ناتو تا به هدف برسند . نگارنده نمی توانست بهار عربی را جدی بگیرد . حضورمردم در صحنه به تنهایی دلالت بر صحت کل مسئله نمی کند . ما هم در سال 57 به خیابان آمدیم ، به زندان افتادیم اما به آنچه در « گوادلوپ » گذشت یا بی خبربودیم یا سرمست از تظاهرات ملیونی ، بی اعتنا و بابا ولش کن ! . امپریالیست ها در دوره اول استعمارگری ، مستقیماً به کشور مورد نظر خود حمله نظامی برای اشغال و استیلا می کردند . با توسعه و پا قرص شدن بلوک شرق و سربرداشتن جنبش ها ی استقلال طلبانه این سیاست رنگ باخت و به بن بست رسید . امپریالیست ها من بعد متوسل به کودتاهای نظامی شدند که اولین آن نصیب زنده یاد مصدق بزرگ و ملت آرزومند ایران شد . عصر کودتاها هم بپایان رسید زیرا آتش جنبش های مقاومت نه تنها خاموش نشد بلکه فروزان تر ورادیکالترهم شد. هیچکس نمی تواند منکر نارضایتی وروحیه عاصی مردم به ویژه زحمتکشان و تهیدستان در جوامع استبداد زده شود اما از آنجا که استبداد حاکم با سرکوب و قلب واقعیت ها ازطریق تبلیغات مانع نزدیک شدن مجاهدان و مبارزان به توده های مردم می شوند ، یک سازماندهی فراگیر ممکن نیست ولی استعمارگران خاصه نوع نوین آن از جوش والتهاب درون اجتماعی جوامع استبداد زده غافل نمی شوند . بنیادگرایی اسلامی و البته نه اسلام مترقی مسعود و مریم رجوی ، بهترین نسخه یی ست که آنها درکشورهای اسلامی دردست دارند . بنیادگرایی اسلامی به هر میزان که نارضایتی عمومی موجب گردد یک حُسن خداداده !! هم دارد که بهترین مانع و سد پیدایش یا رشد سازمان ها وجنبش های مترقی ست . امپریالیست ها بخصوص درخاورمیانه و شمال آفریقا سال ها شاهد سازمان ها وجنبش های ملی و چپ بوده اند و دقیقاً با همین نهضت بنیادگرایان اسلامی بوده که یا ضعیف ویا محو شده اند . یک خاصیت بنیادگرایان هم که برای آنها عمده هست اینکه هیچ تعصبی برسر منافع و منابع ملی ندارند .


7 ــ آقای اوباما درزمان مبارک سفری به مصرداشت . او درحضور خبرنگاران وعکاسان به مبارک گفت که باید به اپوزیسیون آزادی فعالیت بدهید . درآن موقع مثل امروز یک اپوزیسیون با سابقه و با نفوذ درمصربود که اخوان المسلمین باشد .


8 ــ پیشتر ، آقای اوباما بدو ورود به کاخ سفید با دست دراز گفت : « من دستم را بسوی اسلام دراز می کنم » ولی نگفت چه نوع اسلامی ؟ ما امروز درعمل می بینیم که هرچه هست از نوع و جنس اسلام مجاهدین خلق نیست . چرا ؟ چون در وطن پرستی و ملی گرایی و نگاهبانی از منافع ملی مجاهدین امتحان خود را با تلفات سنگین داده اند واین همان صفتی ست که استعمارگران از آن واهمه دارند واصلاً نمی خواهند . یک دوست هوادار مقاومت چند سال پیش برایم گفت که در برلین رفتیم جلو پارلمان تا از نمایندگان امضا بگیریم . یکی از نمایندگان حزب لیبرال آلمان گفت : من به شما امضا نمی دهم . گفتیم چرا ؟ گفت : چون شما مجاهدین همان راه مصدق را می روید !! . توجه دارید که مصدق یک لیبرال دموکرات بود و این آقای نماینده هم از حزب لیبرال دموکرات . لیبرال دموکرات درغرب پسندیده است اما در آنجاها که مملکت ماست ، سم مهلک برای تأمین منافع ملی شان . این است که درعراق آقای علاوی این چهره لیبرال دموکرات برنده انتخابات می شود ولی مالکی مزدور خامنه یی به اتکای آمریکا ودولت های اتحادیه اروپا جا خوش می کند که هیچ ، آتش ها هم بپامی کند و کسی مودی او نمی شود .


9 ــ رییس به اصطلاح شورای ملی انتقالی لیبی هنوز عرقش خشک نشده می گوید ما قوانین شریعت را موبه مو اجرا خواهیم کرد و نقدینه چند همسری را قانونی می کند . قذافی دیکتاتور با داشتن کتاب سبز مأخوذ از قران بنا به شرایط زمان ، تعدد زوجات را ممنوع کرده و این رییس ارتش آزادیبخش آن را لغو . جل الخالق ! . چند مدت پیش در سایت فارسی بی بی سی مصاحبه خبرنگار انگلیسی با این رهبر و مرد شماره دو امروز لیبی که جداگانه بعمل آمده بود ، خواندم . مصاحبه درزمانی بود که اینان در بنغازی درحال رهبری « انقلاب » با حمایت آمریکا ، انگلیس وفرانسه و چتر هوایی انقلاب گستر« ناتو» بودند . اولین سئوال این بود که : شما جزو القاعده هستید ؟ پاسخ : نه ، ما خودمان یک گروه اسلامگرا بودیم که رفتیم افغانستان تا با ارتش اشغالگر شوروی بجنگیم . یکوقت دیدیم کنار « بن لادن » و القاعده هستیم !! . به قید مرکب « یکوقت » دقت کنید که چه بار عوامفریبانه خمینی مآب درخود دارد . دردیکتاتور بودن قذافی هیچ آزادیخواهی شک نداشته و ندارد اما هنوز زمانی نگذشته که فراموشی دست دهد . همین دیکتاتور دوبار گفت که القاعده آمده بنغازی برای تعلیم نظامی مخالفان .


10 ــ خبرنگار ایرانی سایت فارسی بی بی سی با رهبر جدید تونس هم مصاحبه یی داشت . نظرش را راجع به رژیم ایران پرسیده بود . این اسلامگرای میانه رو جواب داده بود که : رژیم ایران موفقیت های بزرگی بدست آورده است از جمله درفناوری و ایستادگی و مقاومت دربرابر محاصره بین المللی و البته یک ناکامی هم داشته و آن درآخرین انتخابات رییس جمهوری بود که به حرف معترضان گوش ندادند . به قول ناصرخسرو « خدایا راست گویم فتنه از تست / ولی از ترس نتوانم چخیدن » . دولت های مقتدر آمریکا و اروپا از کسی حمایت کرده و می کنند که میلیاردها خرج دستیابی به بمب اتم را از زمره موفقیت رژیم ملایان می داند و تحریم های آبکی و بی ضامن عملی را محاصره بین المللی می خواند و مقاومت وماندگاری رژیم را تحسین می نماید . پس اگر آمریکا و دولت های اروپا فقط در مسئله اتم رژیم جدی هستند مغز خری چون بنده را خورده بودند که سمپات و تأیید کننده رژیم تهران را یاری و حمایت کرده اند . سیاست آنهم سیاست نوین استعمارگران کمتراز یک پیاز لایه لایه نیست . به قول خواجه عبدالله انصاری « به ظاهر حکم نشاید کرد»


11 ــ انقلاب یعنی یک انقلاب واقعی آخرین راه حل ملت های تحت استبدادی ست که مستبد به هیچ صراطی مستقیم نمی شود و فضارا بازنمی کند . امپریالیست ها با استفاده از نارضایتی توده ها ، سکان انقلاب که خود زمینه آن را فراهم کرده اند ، بدست گرفته و مورد پسند ها را به مسند نشانده و می نشانند . ما که افعی گزیده ایم چرا باید مجذوب و مقهور خط و خال های قشنگ مارها شویم ؟ سیاست حوصله می خواهد و قضاوت حول آن بدین آسانی و ساده اندیشی که پنداشته ایم نبوده و نیست . بالاخره این دوره هم سپری خواهد شد ، بعد ازآن چه خواهند کرد ؟ وچه پروژه یی پیش خواهند گرفت ؟ من نمی دانم . فقط می دانم که حرکت طبیعی تاریخ را می توان کـُند و یا برای مدتی منحرف کرد اما نه برای همیشه .


در پایان همصدا با زنده یاد نیما یوشیج باید گفت : « به کجای این شب تیره / بیاویزم قبای ژنده خود را »


و : « چرا برخویشتن هموار باید کرد / آبیاری باغی کزان / گل ، کاغذین روید ؟ »


حسین جان از خود نازنینت و پرویز جان و خوانندگان ارجمند به دلیل مصدع اوقات شدن ، معذرت می خواهم .



دوستدارتان : رحمان کریمی





ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

دیوار بلند حاشای رژیم تروریست فاشیستی حاکم و نظافتچی های رد پاشوی خارج کشورش


دیوار بلند حاشای رژیم تروریست فاشیستی حاکم و نظافتچی های رد پا شوی خارج کشورش


( دراین نوشتار دلایل طرح توطئه ترور توسط رژیم به اختصار ذکر شده است) .



رحمان کریمی



بعد از سی و دوسال ، ماهیت و عملکرد تروریستی و فاشیستی رژیم ملا – پاسدار حاکم برایران ؛ چه در حوزه ملی و منطقه یی و چه بین المللی بر کسی پوشیده نیست مگر آنکه به نوعی نانخور این رژیم و یا حامیان آن باشد . بعد از سی ودوسال دیگر لزومی ندارد که توضیح واضحات و تکرار مکررات برای پرشدن یک مقاله کنیم . یکبار در حواس پرتی به خودم گفتم : فقط خواجه حافظ نمی داند که ما با چه حلقه پیدا شده جانوران درنده ماقبل تاریخ ، سروکار پیدا کرده ایم . اما فوراً این بیت آن بزرگوار به خاطر آمد که : « واعظان کاین جلوه در محراب ومنبر می کنند / چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند » . البته حافظ با تمام درایت و تیزبینی و جام جهان نمای ادراکی که داشت ، تصور نمی کرد که جهان بدست جهانداران چنان بچرخد و بچرخد که این جماعت شیاد را از محراب و منبر ریایی شان به مسند امامت و صدارت بنشاند . دسته گل اخیری که ملایان به آب لجنزار خود داده اند ، در دستور عمل قرار دادن ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکاست . طرحی که قرار بود سوژه به وحشیانه و پرآسیب ترین شکل ممکن به قتل برسد . این طرح شوم توسط اف. بی . آی لو می رود . پیش از آنکه ملایان جنایتکار از این شوک ، خود را جمع و جور و برای حاشا ، چاله گشاد دهان آلوده شان را باز کنند ؛ نظافتچی های هول برداشته رژیم در خارج کشور ، آب وجاروب در دست راه افتادند به این کانال و آن کانال رادیو و تلویزیون ها و مطبوعات تا رد پای به خون آلوده رژیم را پاک کنند . این مزدوران مثل اربابانشان سابقه دار هستند . اگر صد مدرک دانشگاهی و کارشناسی به دنبال خود یدک بکشند ، پادو حقیری بیش نیستند . چرا حقیر ؟ چون یک وقت آدم برای مجموعه یی که سرش به تنش می ارزد پادویی می کند اما برای یک مشت ملا و پاسدار مزلف ، بی اصل ونسب و سراپا فاسد و مبتذل و جنایتکار پادویی کردن برای دستمزدی در توان هر خدمتگزاری نبوده و نیست . حضرات به مدارج تخصصی خود می بالند اما از سر حقارت فطری و شخصیتی نمی دانند که عنوان این مدارج برایشان رسوایی و بدنامی بیشتر ببارمی آورد تا آنجا که حتا « نا بریده از مزدوری » ها هم می توانند به دلیل کم سوادی و نداشتن تخصص علمی با همان مدرک نوکری وزارت اطلاعات رژیم برآن گروه فخر بفروشند .


وقتی رژیم قافیه را باخت ، آن را کما فی السابق به گردن سازمان پرافتخار مجاهدین خلق انداخت ! . این وارونه گویی هم افاقه نکرد . دولت آمریکا همچنان توطئه ترور را از رژیم می داند و نه اپوزیسیون یعنی مجاهدین خلق . حال این سئوال مطرح می شود که چرا و به چه دلیل رژیم اوباش فاشیستی ملا – پاسدار حاکم توسط سپاه قدس ، می خواسته است سفیر عربستان را ترور کند ؟ دلایل را فهرست وار می گوییم :


1 ــ دوام و بقای رژیم بشار اسد در سوریهٌ بپاخاسته ، برای حکام تهران امری حیاتی ، تعیین کننده واستراتژیکی ست. با سقوط بشاراسد ، رژیم می شود مثل گرگ درنده یی که یک دست و یک پای خود را از دست داده باشد . عربستان سعودی آشکارا از اپوزیسیون به صحنه آمده رژیم اسد حمایت می کند و به او می گوید که باید برود .


2 ــ عربستان سعودی نگذاشت که لقمه بحرین از گلوی رژیم پایین برود . نیرو فرستاد و مانع سقوط امیر بحرین شد . بنیادگرایان شیعه وابسته به رژیم تهران ، ناکام ماندند .


3 ــ عربستان سعودی در یمن نیز نقش قاطع خود را ایفا می کند .


4 ــ با رفتن ارتش آمریکا از عراق ، رژیم امیدوار است که سیطره کامل خود را در آن کشور تحکیم کند و عراق را به صورت پایگاهی استراتژیکی برای دخالت های پیوسته اش در منطقه درآورده و حکومت های مخالفش را مستقیماً مورد تهدید قرار دهد . در آنجاهم با سد عربستان سعودی روبروست یعنی مانعی بزرگ و با نفوذ .


5 ــ همین چند مدت پیش بود که پادشاه عربستان عریان ومحکم به رژیم اخطار کرد که از مداخله و تحریکات داخل عربستان توسط شیعیان وابسته به خود ، پرهیز کند وگرنه با شدت عمل دولت عربستان سعودی مواجه خواهد شد .


6 ــ اگر اختلافات درون رژیمی ، همراه با رسوایی اختلاس های متعدد نجومی و نیز نارضایتی و بی طاقتی روزافزون مردم ایران را به موارد و دلایل ذکر شده اضافه کنیم و از یاد نبریم که این رژیم ماجراجو بحران های داخلی اش را به بحران آفرینی درخارج منتقل می کند ، به خوبی درمی یابیم که چرا قصد چنان تروری را داشتند . رژیم بر این محاسبه خام و مالخولیایی بوده که زهرچشمی از عربستان بگیرد و بگوید که در سوریه ، بحرین و .... و حتا خاک خودت دست وپایت را جمع کن وگرنه از طرفت که ما باشیم چنان ضرباتی دریافت خواهی کرد که آن سرش ناپیدا !! .


7 ــ رژیم در طرح توطئه ترور ، دلش به سیاست تعامل آقای اوباما گرم و مطمئن بود . آن جنایتکاران دیده بودند که آمریکا و دولت های اتحادیه اروپا ، در برابر بسی اعمال تروریستی شان با اغماض و اظهارات لفظی دیپلماتیک برخورد کرده اند . این اجنه از شیطان فریبکارتر هم دریک محاسبه خطا رفته اند و آن اهمیت وموقعیت غیرقابل انکار و چشم پوشی عربستان سعودی در عرصه منطقه و بین الدول است . اگر پای این کشور در میان نبود البته می شد به سیاست تعامل امید بست . حالا که فهمیده اند چه غلطی کرده و چه لقمه گنده تراز دهان گرفته اند ، می خواهند آن را روی مجاهدین خلق سرشکن کنند که خودشان و نظافتچی ها و جاروب کش های خارج کشوری شان کور خوانده اند .


8 ــ نگارنده تقریباً مطمئن است که رژیم در بررسی این طرح ، احتمال شکست و لو رفتن آن را هم مد نظر داشته . پس چرا ریسک آن را قبول کرده ؟ برای آنکه در اخلاق و فرهنگ بدوی و تروریستی آنان ، دیوار حاشا تا به عرش اعلا بلند است . کی بود ، کی بود ، ما نبودیم ، مجاهدین بودند !! .


9 ــ رژیم صرف نظر از اهداف ذکر شده بالا ، می خواست غیرمستقیم به دولت آمریکا با تهدید بفهماند که اگر مجاهدین خلق را از لیست تروریستی خارج کنید ، دست ما برای انجام عملیات تروریستی حتا در خاک خودتان ، کاملاً دراز و درکار است .


حال باید منتظر ماند تا عکس العمل جدی دولت آقای اوباما و دولت های اروپایی را دید و قضاوت کرد . آنها نیک می دانند و گهگاه خود و مطبوعاتشان می گویند که تحریم به تنهایی نمی تواند عامل فلج کننده شود ، خاصه که کمپانی های خودشان زمینه دورزدن تحریم رژیم را فراهم می کنند . یک ضربه جدی و گیج کننده این است که هم مجاهدین خلق را از لیست خارج کنند و هم به دفاع از اشرفیان قهرمان برخیزند . قفل از دهان بردارند و پنبه از گوش ها در آورند و تعهد خود را زیر پا نگذارند . شخصیت ها و پارلمانترها و مقامات سابق از موضع بشردوستی و موازین بین المللی حقوق بشر از سازمان مجاهدین خلق به کرات دفاع کرده و می کنند . این دولتمردان هستند که صاحب اختیارند اما در برابر چنین مسئله انسانی جهانی شده همچنان سکوت و بی عملی پیشه کرده اند . آقای بایدن معاون رییس جمهور آمریکا در برابر « طرح توطئه ترور » سپاه قدس رژیم ، اینطور واکنش نشان می دهد که : « ایران باید حساب پس بدهد » . در زبان متداول دیپلماسی ، ایران یعنی رژیم ایران . آقای بایدن نمی گوید که چگونه می خواهند حسابرسی کنند ؟ مثل « حسابرسی » های سابق یا واقعاً یک حسابرسی جدی و مؤثر ؟ .


اینکه بگوییم بعد از سال ها تجربه ، هنوز دولتمردان غرب ؛ رژیم را به درستی و کامل نشناخته اند و بنابراین با مسامحه و تعامل وبه امید تغییر سیاست آن برخورد می کنند ، خوش خیالی و ساده انگاری ست . دولت های قدرتمند غرب همه چیز را بهتر از ما می دانند . اگر روزی سرنگونی این رژیم فاشیستی در دستور عمل روز قرار بگیرد ، از کانال های تلویزیونی آنها فیلم ها و مدارک و اسنادی خواهیم دید که خود ما ایرانیان ندیده ایم . حالا که هنوز با رژیم کار دارند ، به نفع آن اعمال سانسور می کنند . جنایتکاران تهران به کنار ، عراق را نگاه کنیم . هر هفته در بغداد و شهرهای عمده عراق علیه دولت غاصب و دست نشانده مالکی تظاهرات می شود اما نگارنده ندیده است که یک فیلم کوتاه از اعتراضات میلیونی مردم عراق پخش و دردید مردم خود قرار دهند . « تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل » .


در پایان باید متذکر شد که مردم به جان آمده ایران زمین هیچ چشم امید و گشایشی از روسیه و چین نداشته و ندارند . الحمدالله این دو کشور زیر میزی بازی نمی کنند . علناً تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد را به نفع بشار اسد ، وتو می کنند . از رژیم اوباش فاشیستی حاکم برایران نیز بی پرده حمایت می کنند . مهمتر آنکه دم از دموکراسی و آزادیخواهی و حقوق بشر هم نمی زنند . سیاست خارجی این دو کشور ، با یک چهرگی منطبق بر منافع اقتصادی و حفظ حوزه ها و قلمروهای نفوذی ست . اما چه کنیم که دولتمردان جهان غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا سیاست شان با سنگ دموکراسی و آزادی و رعایت حقوق بشر در ممالک ما به همراه است . چنان با دوگانگی در حرف و عمل به صحنه می آیند که آدم درمی ماند که دم خروس را باور کند یا قسم حضرت عباس را ؟ در تونس ، مصر و لیبی و... چه سیاست قاطعی اتخاذ و اعمال می کنند و در ایران و عراق و بخصوص اشرف قهرمان چه سیاستی ؟! همچنان که پیشتر اشاره رفت ، ما درحال حاضر نمونه یی در دست داریم برای سنجش و محک زدن که در قبال این توطئه گستاخانه رژیم حاکم برایران نه در حرف ، بل در عمل چه خواهند کرد .











ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

بــرشــــا و ُش


تقدیم به قدر و منزلت رفیع اشرفیان قهرمان به زمانه یی که


جهاندارانش در بیان و عمل ، دوگانه و مشکوکند .




بـَــر شــــا وُ ش *



رحمان کریمی



بر زمین نمی گذارد سر بریده را


برشاوش .



در معبر افلاک برایستاده است از دیرگاهان


نه خوابش در می رباید ، هرگز


نه لمحه یی به فراغت بر می نشیند ، گاهی



شلاله ٌ خونبار افق به شامگاهان


از آن سر بریده است


برشاوش ؟



آه


بیهوده نیست


که آن فلات اهورایی در بند اهریمنان شریر


از یکسو چراگاه بی خیالان خوشچران ریزه خوار است و


از دیگر سوی شورشگاه عاصیان با فریادهایشان پر طنین


تا فراسوی طاقت و ممکن .



بیهوده نیست


که به هر گوشهٌ آن کـُنام هول


خون ، حیات دوباره می یابد .



تا همواره جهانداران


حقیقت را به مسلخ می برند و


با داعیه آزادبخشی باز می گردند


بر زمین نمی گذارد سربریده را


برشاوش .




* برشاوش : از صورت های فلکی شمالی که به شکل مردی ایستاده که سربریده یی را در دست دارد ، دیده می شود .










ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed