دگر باره توطئه مشکوک رژیم
علیه سلحشوران اشرفی در لیبرتی
رحمان کریمی
نخستین بار نیست که وزارت تروریست پرور و ضد
امنیت ، عده یی را بنام « خانواده » ! ؟ به جلو لیبرتی می آورد برای هتاکی و تهدید
و بعضا زنجموره بازی . ما هواداران مقاومت ایران از یاد نبرده ایم که چگونه بعد از
این نوع مانورها ، سلحشوران اشرفی را به موشک و شبیخون گرفته اند . بدین دلیل است
که اینبار هم ما بوی خون می شنویم . مسئله ، خانواده نیست بلکه توطئه رژیم غرق
جنایات و بحران هاست زیر پوش خانواده . وزارت ننگین اطلاعات با همکاری مشتی مزدور
خود فروخته بنام « انجمن نجات » که در حقیقت در پی نجات رژیم خونخوار حاکم از دست
مجاهدین است ، در استان های مختلف ایران خانواده هایی را با تهدید و تطمیع وصل به
خود می کند . آنان را آموزش و با خرج خود وزارت راهی عراق می کند. از وسیله نقلیه
تا خرج هتل و خورد و خوراک و هر نوع ایاب و ذهابی به عهده وزارت بدنام است . رژیم
در عراق هم کمیته سرکوبی دارد که در رأس آن جنایتکار با سابقه یی بنام « فالح فیاض
» هست که در حمله های قبل ، نشان داده است که کاسه گرم تر از آش است . از آن تیپ
مباشرانی که اگر خان بگوید برو کلاه فلانی را بیاور ، سر با کلاه به خدمت ارباب می
برد . بنابراین دلاوران اشرفی در لیبرتی با خانواده روبرو نیستند بلکه دقیقا با
دسیسه رژیم مواجه هستند . چگونه این اراذل هوچی برایشان این سئوال مطرح نشده است
که رژیمی که محل اسکان اشرفیان را به هشتاد موشک می گیرد و یا شبیخون می زند ، چه
شده که دلش برای ما و فرزندان ما سوخته است ؟
قهرمانان اشرفی در هرجا که هستند ، نشان داده اند که تا پای جان با این
رژیم دد منش فاشیستی حتا با دست خالی و چنگ و دندان مقابله خواهند کرد و یک میلی
هم کوتاه نخواهند آمد .
رژیم خانمان برافکن حاکم از روز نخست با دهان
به خون آلوده خمینی ملعون ، شیرازهٌ متحد خانواده ها را از هم گسیخت . خمینی فتوا داد که از لحاظ شرع مبین ،
خانواده ها موظفند اگر عضوی از آنان با مجاهدین یا مارکسیت ها هست ؛ برای ارشاد و
به راه راست آوردن !! او معرفی اش کنند . پدر را علیه فرزند واداشت و برادر را
علیه خواهر و هکذا . نگارنده خود در شیراز دیدم که یک مذهبی سنتی ، خواهر خود را
که مجاهد خلق بود لو داد . خواهر اعدام شد و او مزدش را گرفت و شد رییس آموزش و پرورش یکی از نواحی شیراز.
دیگری لو داد و شد رییس آموزش و پرورش کازرون . ژیان قراضه یی دست چندم داشتم . یک
روز زن مسنی دستش را بلند کرد . نگاه کردم دیدم به شدت گریه می کند . سوارش کردم و
گفتم کجا می خواهد برود . زن در حینی که التماس می کرد که او را به شلاق بگیرم ،
گفت به زندان عادل آباد . حکایت آن زن بیچاره این بود که حرف خمینی را باور کرده
بود و برای ارشاد !! پسر دوازده ساله اش را با دست خودش تحویل سپاه داده بود که
مجاهد است . زن می گفت خدا لعنت کند خمینی را که حرفش را باور کردم و با دست خودم
جگر گوشه ام را به زندان انداختم . حالا قریب یک سال است که به زندان شهرمان داراب
مراجعه می کنم می گویند اینجا نیست ، تحویل فسا داده ایم . فسا می روم می گویند باید
در زندان جهرم باشد . به جهرم می روم می گویند اینجا نیست و تو به شیراز مراجعه کن
. الان دو ماه است که یک پایم در زندان سپاه و پای دیگرم در زندان عادل آباد است و
از پسرم خبری نیست . و هی التماس می کرد که او را کتک بزنم . حدسم این بود که طفلک
را زیر شکنجه کشته اند همان طور که افشین حسن زاده شیرازی را در سن شانزده سالگی
زیر شکنجه کشتند و دیگر به اعدام نرسید . اینگونه حکایت های دلخراش کماکان تا به
امروز ادامه دارد . چند زندانی سیاسی داریم که تنها گناهشان سر زدن به اشرف برای
دیدار با فرزند هست ؟ مگر قهرمان شجاع علی صارمی را به همین گناه بردار نکردند ؟
مگر نرگس محمدی با داشتن دو طفل و حال بیماری در زندان نیست ؟ چنین رژیم سنگدل
تبهکاری دلش برای خانواده ها و اشرفیان می سوزد که با هزینه گزاف راهی عراق می کند
؟ نه ، این رژیم می خواهد به هر طریق و ُطرفه یی که شده آرامش را از مجاهدین سلب
کند . تفرقه بیاندازد و جامعه را بدبین و نومید کند . طبیعی ست که فرزندان برومند
ایران زمین ، فریب ترفند های رژیم را نخورند . چقدر خانواده ها در ایران و جهان
داریم که امکان سفر به عراق ندارند ؟ شرط این سفر در ایران در خدمت وزارت بدنام اطلاعات
قرار گرفتن است . و در خارج هیچ سفارت و کنسولگری عراق حاضر به دادن ویزا به
خانواده ها نیست . پس این عده که تا جلو در ورودی لیبرتی می آیند ، بسیج شده وزارت
ننگین و نیز سپاه پاسداران هستند و هیچ مبارز غیرتمندی که واقعا ضد رژیم باشد ،
حاضر به ملاقات با این عروسکان خیمه شب بازی نمی شود . سازمان ملل ، آمریکا و
اتحادیه اروپا باید واقف بدین امر باشند که نگذارند ، حمام خون دیگری در لیبرتی
براه افتد .
0 نظرات:
ارسال یک نظر