تا به کجا می خواهید ملت عاصی را دست به سر کنید ؟
رحمان
کریمی
منظر سیاسی – اجتماعی امروز ایران تار و مبهم
نیست ، هرچند از حیث روانشناختی اجتماعی به دلیل ادوار طولانی استبداد و سرکوب ؛
گرهگاه ها و پیچیدگی های خاص و مزاحم خود را داراست که نباید در ارزیابی ها و
بررسی های علمی آنان را نادیده گرفت . هر ناظر بی طرف خارجی که به ایران نگاه کند
، رژیم فاشیستی فاسد حاکم را در بن بست محتوم می بیند و ملتی که سرنگونی این رژیم
را منتظر است و انتظار خود را به اشکال مختلف مثل اعتراض ، اعتصاب تا قیام نشان
داده و می دهد .
اگر
گیچی ، سردرگمی و ندانم کاری هست متأسفانه از حوزه های خود ایرانیان است که یک عیب
بزرگ و زیان آور ملی هم دارد . کسی که در امری فاقد اعتقاد و اطمینان ذهنی هست اگر
صمیمی باشد و ریگی در کفش او نباشد ، باید برود به دنبال اطمینان یافتن و نه اینکه
به کمک فضای مجازی ، ذهنیت پریشان خود را به دیگران منتقل کند . اگر کند بیانگر
این هست که به شدت خودخواه ، خود پسند ، جاه طلب و نامگستر است . مردم ستمدیده و
طغیانگر ایران با خیل زیادی از این « نوابغ » روبرو هستند . حالا خائنان ، دلالان
و جیره خواران داخل و خارج کشور را هم به آن جمعیت پریشانگوی جمع بزنید و ببینید
که واقعا کار بر دلسوزان مبارز تا چه حد مشکل می شود. در نظر بگیرید آب خروشان سنگینی براه افتاده است و هر دسته
یی می کوشد که جهت حرکت آب را به سمت مطلوب و منظور خود سوق دهد . دقیقا این وضعی
ست که انواع گروه ها و محفل ها برای ایران بپا خاسته ، ایجاد کرده اند . دم از
سرنگونی می زنند با خرواری اگر و مگر و باید و شاید که در نهایت جز سردرگمی چیزی
دستگیر خواننده و شنونده نمی شود . به عنوان مثال یکی که واقعا هم دردمند جسمی و
هم روحی ست تا مرحله شورش خلق هم می آید اما هشدار می دهد که نباید انقلاب شود
زیرا انقلاب زیانبخش است !!! . توجه ندارد یا نمی خواهد داشته باشد که شورش خود
شکلی از انقلاب است. اینگونه آدم ها و محفل ها از انقلاب خمینی سوار، چنان سخت
گزیده و رمیده شده اند که دیگر هر گردی را گردوی پوک می بینند . آقاجان ! صدا و
تصویر را ول کن . چند ایامی به تأمل در خانه به زیج اندیشه بنشین تا اول تکلیفت با
خودت روشن شود و بعد بیا برای ملتی که بهتر از من و تو می دانند چه کنند ، تعیین
تکلیف بفرما .
تکرار
می کنم که امروزه واقعا کار مجاهدان خلق و مبارزان راستین راه آزادی به شدت سخت
است و پشت و شانه های ستبر استوار می خواهد و بس . ایمان و اعتقاد و عزم قاطع خلل
ناپذیر عمل می خواهد و بس و نه خطابه های غرای بلیغ فردگرایانه . در رژیم پیشین به
تاریخ پیوسته در همین خارج کشور اولا احزاب و سازمان ها و محفل ها و مدعی ها تا
بدین حد نبوده ، اینترنت هم نبوده که هر بچه از مکتب گریخته یی بتواند با آن عرض
اندام کند . کنفدراسیون دانشجویان با همه تضاد و تناقض ها و اختلاف روش های
مبارزاتی ، در مفهوم و تجلی کلی خود وزنه متشکل و واحدی بود در برابر رژیم حاکم بر
ایران . روشنفکران بدینگونه که امروز می بینیم ، وانداده بودند بلکه تشخص و اعتبار
خود را در وزن مبارزه با رژیم می دیدند . ایران دردمند امروز در مفارقت با
روشنفکران بسرمی برد . در داخل کشور که آتش بیداد از هر سو شعله ور است ،
روشنفکران ، هنرمندان و صاحبان قلم ( که قدیمی هایشان مخلص را می شناسند و من نیز
آنان را ) در کجای صحنه می توان پیدایشان کرد ؟ متأسفانه اکثریت آنان در حاشیه و
در تأمین زندگی شخصی ، برای خودشان خوش دست وپایی می زنند . باز توجه کنید که کار
مبارزان چقدر مشکل تر می شود . این روشنفکرانند که باید بستر ذهنی تحول را هموار و
مردم را به اراده و تصمیم رهنما شوند که موجب تسهیل کار مجاهدان و مبارزان و امر
سرنگونی هم خواهد شد . وای بر آن روشنفکری که نان و آبش را به سکوت یا سازش از
قِبَل سیستم استبدادی حاکم تأمین کند و ملت به جان آمده خود را در دهان خونین گرگ
ها رها نماید ، وای بر چنین روشنفکری .
چنین
است که این قلم می گوید مردم جلوتر از روشنفکرانند . مردم با شمار دردها ، محرومیت
ها و صدها تضییقات زندگی و روال اجتماعی با حقایق آشنا می شوند و این آشنایی خواه
ناخواه بدین آگاهی ختم می گردد که جرثومه جنایتکار و فاسد و دغلکار حاکم تحت هیچ
شرایط سیاسی نمی تواند پاسخگوی حداقل خواسته ها و نیازهای آنان باشد مگر آنکه در
تمامیتش ساقط شود. اعتصاب اصناف و اقشار جامعه از کارگران گرفته تا کامیونداران تا
معلمان و بازاریان به دلالت وعینیت ، گواه این امر ناگزیر است . بالاخره خلق محروم
به مدد نیروی پیشتازش امر سرنگونی را به انجام خواهد رساند .
0 نظرات:
ارسال یک نظر