تا رسد
ایران به دوران دگرگونی
هفت سین ما
بود ، هفت سین سرنگونی
نوروز خوش
است ، خوش تر با روزگار نو
این آرمان
ما دارد با اصل تکامل ، همخونی
قطعات یک موزائیک
رحمان کریمی
پیش سخن
بر آن بودم که در پایانه سال و آستانه سال دگر
، چیزی بنویسم . برخوردم به مقاله دیپلمات انقلابی بشردوست و عضو شورای ملی مقاومت
آقای پرویز خزائی . نوشتار ایشان با عنوان « گزارش تا این تاریخ » در محدوده
محتوای آن ، چنان پر و شفاف و مستدل است که کار این پیر را آسان کرد. نگارنده در
زمینه « نثر » در مقاومت ایران ، سه قلم قابل
ملاحظه را در طنز نویسی ، می شناسم . استاد منوچهر هزارخانی ، پرویز خزائی و ه .
مهرنوش که متأسفانه مهرنوش عزیز مهرش را از ما دریغ می دارد . در نوشتن امساک و در
ننوشتن افراط دارد که مایه تأسف است . البته مقاله اخیر خزائی جز یک « نام » ، عاری
از طنز است که مطلب جدی تر از آن است که نویسنده طنز را بکار بگیرد . طنز استاد
هزارخانی نرم و راحت با بافت کلام او یگانه می شود ، بدون هیچ تصنع و زایش سزارینی
. طنز خزائی ، شوخ و خندان طرف را به سخره و نیشخند می گیرد با مایه هایی از امثله
خطه بومی و تاریخی خود . و این یکی از بهره بری های نویسندگان می تواند باشد که از
یک فرهنگ غنی اقلیمی استفاده لازم و بجا کنند . ما در قلمرو مقاومت فقط این سه را
نداریم . صاحب قلمان با ارزش کم نیستند که اگر بخواهیم ذکر نام کنیم ، فهرست در
خور ملاحظه یی ست . قصد مخلص در اینجا در زمینه نثر
است و نه نظم . متأسفانه در تداول عوام و ادبیات
خواص ، هنوز « طنز» هویت واقعی خود را پیدا نکرده است و اغلب « فکاهی » را به
منزله طنز می گیرند. طنز خنده در مغز و ادراک ایجاد می کند و فکاهی خنده از حنجره
و کمدی اگر کمدی باشد ، خنده یا بل قهقهه یی از ته دل . طنز ، شوخ و طناز و با ناز
و کرشمه ، نرمه گوش سوژه را چنان می مالاند که داد طرف را بلند می کند . طنز
قلمروی ست که بیشتر رندان آن را درمی یابند. فکاهی و کمدی شامل عام و خاص می شود.
فکاهی و کمدی با روی باز و چشم در چشم به دست انداختن سوژه خود می ایستد. اگر
بخواهم شیوه طنز استاد هزارخانی را بیان کنم ، طنز چخوفی ست و مال دیپلمات ارزنده
مقاومت ، پزشکزادی ست که او نیز یک دیپلمات بود . البته طنز پزشکزاد در اثر معروفش
« دایی جان ناپلئون » بنابه نقش کاراکترهای داستان ، با کمدی شانه به شانه می رود
و در صحنه هایی کمدی جلو می زند و فضا را اشغال می کند برای تمامی صاحب قلمان اصیل
مقاومت سرفراز ایران و آنان که بیرون از این مقاومت ، به جد و احساس مسئولیت با
ارکان رژیم فاشیستی حاکم بر ایران برخورد می کنند ، آرزوی موفقیت و بهروزی دارم .
هفت سین
مقاومت و هفت سین رژیم
نخست
هفت سین مقاومت سرفراز و نستوه ایران زمین :
1 ــ سرنگونی
2 ــ سازمان پر افتخار مجاهدین
خلق 3 ــ سالاران قهرمان ملی امروز ایران ، مسعود و
مریم 4 ــ سرداران دلاور اشرفی 5 ــ
سرود آزادی 6 ــ
سپنتا مینو ( نیروی افزایش و نیکی و خیر ) در نبرد با انگره مینو ( نیروی
بدی و تباهی ) 7 ــ سپید پایی سال نو با مقاومت ایران و عصیان مردم
ایران .
هفت سین فاشیست های
حاکم :
1 ــ ساستا ( اهریمن ) 2 ــ ساد ( خوک وحشی و گراز و نیز
اهریمن ) 3 ــ سرهای بردار
شده
4 ــ سلاخان و سارقان سامری مذهب 5 ــ ستیز گران سالوس ضد صلح و امنیت
و عدالت بشری 6 ــ ستم پیشه گان بی
رحم بدوی 7 ــ سراسیمگی سرنگونی محتوم .
افق روشن فردا در تاریک روشن امروز
با ذهنیت غیر سیاسی یا خام سیاسی ، طبیعی ست که
در مجموع ؛ فرد اوضاع را تیره و تار ببیند به ویژه در زمینه سیاست های خارجی . هر
سیاستی اعم از تاکتیکی و یا استراتژیکی نمی تواند برای دراز مدت ، بستری راحت و
هموار داشته باشد . هر کنش ، دیر یا زود واکنشی خواهد داشت . از کارگران کارخانه
ها تا معلمان ، جوانان ، زنان و مادران ، زندانیان در بند یا رسته از بند در چنان
اعتراض شجاعانه و برحقی هستند که نوید توفانی خلقی و فراگیر می دهند . خامنه یی تبهکار جلاد
مال پرست یا هر مادون جانور دیگر نمی تواند جای آن ابلیس استاد یعنی خمینی دجال را
بگیرد . او در موقعیت استثنایی که داشت ، می توانست تضادها و شکاف ها را پوشیده
بدارد یعنی شاگرد جلاد ها جرأت نمی کردند که خلاف رأی و خواست او به سر و کول هم
بپرند . با یک نهیب سرجایشان می نشاند و آنان از ترس از دست دادن موقعیت باد آورده
استعماری دست از پا خطا نمی کردند . آن روزگار برای خامنه یی تکرار نشد و نخواهد
شد. به دلایلی که اینجا محل بحث آن نیست چون مفصل است و فقط بدین نکته اشاره می
کنیم که هم دست همه شان در خون است و هم در دزدی های کلان . هر کدام پیش دیگری ،
پرونده یی قطور دارد . خامنه یی متزلزل و منقلب از بسی بحران های داخلی و خارجی ،
متوسل به نیروهای مسلح و مشتی آخوند پیر و پاتال که پشت خود لقب آیت شیطان هم یدک
می کشند ، تا کنون توانسته بر رقبا پیروز و خود را سر جا نگهدارد . البته این سرجا
ماندن از عنایت و « کفایت ! » استعمارگران نیز هست . جناح بندی رژیم ، درد بی
درمانی ست علاج ناپذیر . روز به روز بیشتر سروا می کند و گند مجموعه را بیرون می
ریزد . ملت به تنگ آمده ایران می تواند در این رهگذر حیدر نعمتی یا درست تر گفته
باشیم جنگ گرگ ها ، هوشیارانه و به خوبی استفاده کند . فاشیست های ملا - پاسدار به
برکت « هوشیاری و فعال بودن » ! سیاست استعماری ، توانستند سایه شوم خود را روی
عراق ، سوریه ، یمن و لبنان بیاندازند اما امروز از جانب ملل همان کشورها و
سیاستمداران ملی و میهن پرست آنان در معرض خشم و اعتراض منطقه یی و جهانی قرار
گرفته اند که چندان نخواهد پایید که جل و پلاس بر دوش فرار را بر قرار ترجیح دهند
. این اعتراضات و عکس العمل ها نمی تواند مورد بی اعتنایی دولتمردان قدرتمند جهانی
قرار گیرد خاصه که بسیاری از مقامات و سیاستمداران خودشان نیز در جبهه مخالف فاشست
های توسعه طلب ، قرار دارند. هر صاحب قدرتی تا حدی در قلمرو دموکراسی پارلمانتاریسم
غربی ، امکان مانور دارد . ما امروز در جهانی بسرمی بریم که در جواب « های » سریعا
صدای « هوی » بلند می شود. نقش بسیار مؤثر و بسیج کننده بین المللی مقاومت ایران
با پرچمداری قهرمان ملی مریم ، سهم عمده یی هم در هوشیاری ملل و دول منطقه ایفا
کرده و می کند و هم در مجامع و محافل صاحب نفوذ سیاسی غرب . ادغام و همآهنگی این
عوامل ، سرانجام هم سیاست استعماری را به بن بست می کشاند و هم رژیم فاشست ها را
بر لبه پرتگاه سرنگونی محتوم قرار خواهد داد. در باره این موضوع به اختصار سخن رفت
اما به جرأت و اطمینان می توان گفت که افق فردا روشن است .
0 نظرات:
ارسال یک نظر