رحمان کریمی
ـ 1 ــ
ـ 1 ــ
روز میلاد گل سرخ است و می ترسم که باز
از جوانان وطن آید خبر از مسلخی
ــ 2 ــ
باد ناموسم تاراجگر فصل چه بود
که به باغ آمد و در هر قدمش شیون شد
ــ 3 ــ
مدتی می گذرد خاطر عشاق ملول است هنوز
مگر از باغ شما ، نغمهٌ مرغان مرده ست ؟
ــ 4 ــ
گرچه از آوای او دیگر کسی پرواش نیست
با گلوی خسته می خواند هنوز این مرغ حق