۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

ارزش و نقش تعيين کننده رهبري


رحمان کریمی


مقاومت را بايد از قهرمانشهر اشرف آموخت
رهايي از استبداد فاشيستي – مذهبي ملايان بدون مقاومت و مبارزه در صحنه ممکن نيست
در موقعيت هاي بحراني و دشواراست که جوهره و طبيعت واقعي يک مبارز به آزمون گذاشته مي شود
پايداري پيروزمندانه رهبري و قهرمانشهر اشرف ، بن بست توسعه طلبي رژيم درعراق و منطقه است


در ابتدا بايد گفت مقاومت ريشه در فطرت و قانونمندي طبيعي حيات تمامي موجودات زنده ، به ويژه نسل آدمي دارد و پايه لازم و اوليه براي بقا و تحول و تکامل مي باشد . حيوانات براساس شکل بندي و چگونگي غريزه است که در برابر ناملايمات و عوامل ويرانگر طبيعت و خطرات ناشي از ديگر جانداران قوي تراز خود ، پايداري مي کنند و اگر فاقد توان باشند ، محکوم به زوال و حتا انقراض نسل و نوع مي گردند . نوع آدمي هرچند از غرايز که همان صفات ژنتيکي باشد ، برخوردار است اما به دليل داشتن قدرت تعقل و تفکر ولاجرم تغيير و تحول ؛ توانسته و مي تواند پديده ها و عوامل دروني و بيروني محيط زيست خود را شناسايي کرده و کيفيت هاي مفيد يا مضر را به بخش عمده يي از تجربه ، آگاهي و دانش خود مبدل کند . قابليت انطباق با محيط زيست حتا درتئوري « انواع » داروين هم به معني تسليم و پذيرش شرايط تحميلي و نامساعد نمي باشد که اگر چنين بود ، نسل بسيار از موجودات زنده به آساني محو و نابود مي شد .


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

عجا یب الحکا یات و حقیقت الروایا ت ( 10 )


رحمان کریمی

ــ 64 ــ


گرگی پیرو مردنی و بُنیه شکار از دست داده ، شبی لنگ لنگان به شهر زد تا مگر در پناه تاریکی وخواب اهالی طعمه یی برای سد جوع بیابد . درپیچ نخستین کوچه گربه یی را تنها و سرگردان بدید . نه نای حمله داشت ونه جرأت آن . از در حیلت درآمد و به شوق فتح بگفت :

ــ آه یافتمت عزیزم ، نمردم و تورا یافتم ! درجستجوی تو یگانه دلبند نازنینم پیرو فرسوده شدم . نمی توانم به جگرگوشه گمشده ام دروغ بگویم . اگر وصیت مرحوم مادرت نبود ، اینهمه سال ها درپی یافتن تو ، آواره شهر و بیابان وکوه و دشت ودره ها نمی شدم . بیا درآغوشم ای گمشده پیدا شده تا پدرت دمی بیاساید و ازگرمای وجودت گرم شود .

گربه ، به تعجب گامی پس نهاد و گفت :

ــ اشتباه گرفته یی ، گمشده تو من نیستم .

گرگ تکیه به دیوار داد و با لحنی مطمئن بگفت :


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه

عجا یب الحکا یات و حقیقت الروایا ت ( 9 )


رحمان کریمی


ــ61ــ


طبق یک خبرموثق از آرشیو محرمانه خبرگزاری « ملانا – پاسدارانا » جمیع اولاد ذکور و اناث رهبرمعظم قاتلین و غاصبین و سارقین و الا جاهلین تهران پناه جهان ، حضرت ابوی را « ولی بابا » صدا می کنند . بانی خیر این عنوان الهام شده یکی از ما تحت ذکور آن عالی مقدس است که درتاریخ عصر صاحبقران می خواند که ظل السلطان پسر خلف شاه صاحبقران ، پدر را « شاه بابا » می گفته است . آغازاده از سر بخل ورقابت ، از طبع بلیغ موروثی خود « ولی بابا » را استخراج کرده به خدمت پدر می رود . رهبرمعظم را خوش می آید جز آنکه مبادا علی بابا و چهل دزد بغداد را دراذهان عمومی تداعی کند . ابن خلف رفع نگرانی پدرمی کند که :
ــ علی بابا که باشد که اورا توان رقابت با بیت الدربار ولی بابا باشد . او چهل دزد بیشتر در خدمت نداشت . بابا ولی فقط در بغداد سی هزار دزد خونی کمر به خدمت بسته دارد . نکند الربیعی می خواهد بگوید ، بغداد است و فقط من . از آن پس بود که مستخرجه ذکور شایع و رایج اهل بیت شد .


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه


رحمان کریمی

درجستجوی سکوتم

وقتی که همسایگان میزبان
با شقاوت همه جا را می کوبند
تا میهمان ناخوانده را
فراری دهند .

ای کاش
ذرّه یی صدای دوستی را به خیابانها می بردند
به پارک ها و ترامواها وکافه های سرد
تا شهربا سرمای بی مهری ها
دل های شرقی را نیفسرد
وزیبایی روح انسانی
درخشکی هوای منجمد
یخ نزند .

باید با دریای نمک ومشعل های فروزان
به خیابان ها رفت
وازمیان خونابه های دل مشرقی
ساده ترین شادی ها را
میان مسخ عابران
تقسیم کرد .
باید
با آهنگ آفتاب ورقص بلورین نمک
به خیابان های اخمو
رفت .

درجستجوی فریادم
وقتی درآنسوی این غربت نیز
درسرزمین نمک وآفتاب سخی ودرهای بسته از ترس
عفریته های مرگ و مکر
با دشنه های بُرّان وشیرینی های مسموم
درترددند .

درجستجوی انفجارم
تا مگرتوفان های خورشیدی
سرریز دفینه های نمورظلمت شده
اجساد آدم خوار هولناکیان را
غرقاب طغیان آفتاب
کند .

درجستجوی یک تکه زمین کوچکم
پشت بی نام ونشان ترین پرچین جهان .
درجستجوی یک واژهً ساده ام
به وسعت
آزادی .

04/18/2009


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

عجا یب الحکا یا ت و حقیقت الروایا ت ( 8 )



رحمان کریمی




ــ 53 ــ



مردی بی سلاح و بی دفاع دربیابان می رفت . ناگهان پیرگرگی را بدید . نه مجال فرار بود و نه توان آن . دل به مرگ مفاجا بداد . گرگ چونان سگی دست آموز به شکایت بگفت :

ــ چگونه است که شما با داشتن آنهمه گرگ های معمم ، ما را در سرتا سرفرهنگ و ادبیات خود به بدنامی گرفته اید؟

مرد ، متعجب و حیرت زده گرگ را گفت :

ــ از تیرهٌ معممان که می گویی ، کاری برخاسته است که شمایان را استعداد آن نیست .

گرگ سائل به تضرع پرسید :

ــ آن چه باشد ؟

مرد پاسخ داد :

ــ درعین گرگ بودن ، روبهی کردن و اشک تمساح ریختن و چون هوا پس آید مثل موش درسوراخ خزیدن .

گرگ درحین رفتن گفت :

ــ راست می گویی ... مارا این استعداد نیست .


ادامه مطلب


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

امروز قهرمانشهر اشرف جهاني شده و فردا حماسه يي به جاودان تاريخي



پاسداري از ارزش هاي ملي و انساني حماسه يي ست در عصر سقوط ارزش ها.
جدا از تعلقات مسلکي حمايت از قهرمانان ميهن وظيفه هر انسان شرافتمندي ست.
تعصبات و اغراض نبايد موجب آسودگي خيال دشمن مشترک گردد.

«رحمان كريمی»


درنگرش و جهان بيني و فهم تحولات وشرايط غيرقابل پيش بيني يا ناگزير تاريخي ، يک آزاديخواه واقعي ، امر مبارزه با استبداد بي رحم و سخت محيل حاکم ؛ وظيفه يي في نفسه الزامي و سخت مسئولانه و برکنار از سود وزيان و محاسبات احتمالي پيروزي يا شکست ؛ مي داند . هنگام که استبداد مخوف ملا- پاسداري با سياستي « شتر، گاو و گرگ » در حوزه ملي و منطقه يي و بين المللي براي خود و فريب اذهان فرصت مي خرد ، اين روشنفکرانند که واقف بر سياست حاکم مي توانند براي آگاهي توده ها ، موضعگيري لازم کرده و تجاهل العارفين سوداگران بين المللي را رسوا و برملا کنند . استبداد ملايان با بکارگيري فرصت طلبان ، نان به نرخ روز خوران و روشنفکران آرمان باخته ، با تمام قوا به جنگ دشمن آشتي ناپذير خود مي آيد و حتا از سکوت مبارزان ديگر هم بهره مي گيرد . آنانکه با تاريخ مي آيند بايد که صرفنظر از اختلافات مسلکي و شيوه هاي مبارزاتي با شجاعت اخلاقي و انساني به دفاع از قهرمانشهر اشرف برخيزند . امروز دفاع از پايداري قهرمانان ، خود بهترين تعرض است به استبداد حاکم درتماميت آن .



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

عجا یب الحکا یا ت و حقیقت الروایا ت ( 7 )



رحمان کریمی



ــ 47 ــ


مردی ازجلوسپاه پاسداران رد می شد . پیرزنی بدین گمان که از لباس شخصی هاست ،جلوش را به التماس گرفت که :

ــ به خدا پسرم بیگناه است .

مرد گفت :

ــ مادر ! من هم به گناه بیگناهی از اداره اخراج شده ام .


ــ 48 ــ


پرسید :

ــ داری بدین تندی به کجا می روی ؟

گفت :

ــ به سخنرانی احمدی نژاد .

دوست به تعجب گفتش :

ــ تو که با او مخالف هستی .

به تلخی خنده یی کرد و گفت :

ــ آری .. اما زنم به دلیل نخریدن گوشت در هفته اخیر از خانه بیرونم کرده است . گرسنه ام می روم زیرا بعد از سخنرانی ، شیرین پلو با قیمه علیه السلام می دهند !



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed